.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
ترور بوتو و پاسخ به چند سئوال
ابوذر پورادیب (دانشجوی روابط دیپلماتیک)
ترور بوتو و پاسخ به چند سئوال

 در واپسین روزهای سال 2007 میلادی رسانه ها خبری را منتشر کردند که به سرعت در سراسر جهان منتشر شد و همزمان موجی از محکومیت این اقدام تروریستی به راه افتاد.
این خبر در حالی منتشر شد که مسلمانان به خصوص شیعیان به استقبال عید سعید غدیر می رفتند و در اکثر کشورها، مردم خود را برای آغاز سال نو میلادی آماده می کردند. \"بی نظیر بوتو ترور شد\". این جمله روز 27 دسامبر 2007 میلادی مطابق با ششم دی ماه 1386 خورشیدی و 16 ذی الحجه 1429 قمری تیتر اکثر روزنامه ها و سایتهای خبری داخلی و خارجی بود. باور این خبر همانند شنیدن آن بسیار سنگین و دشوار بود، اما حادثه ای بود که اتفاق افتاد. چاره ای هم جز پذیرش آن نبود. شنونده این اخبار باید می پذیرفت که از این پس باید عنوان \"نخست وزیر فقید پاکستان\" را در ادامه نام بوتو بشنود. در این خصوص مطالب و تحلیهای مختلفی نوشته شد و همگی آنها بر نقش بی نظیر در تحولات گذشته پاکستان و خلاء سیاسی ناشی از عدم حضور وی در آینده پاکستان تاکید داشتند. نگارنده نیز براساس اطلاعات اندک خود قصد پاسخگویی به چند سئوال را دارد. 1- بی نظیر بوتو که بود؟ 2- ترور بوتو توسط چه کسی و یا کسانی طراحی شد؟ 3- چرا بوتو به پاکستان بازگشت؟ 4- مرگ بوتو چه تاثیری بر نتایج انتخابات پارلمانی دارد؟ 5- نخست وزیر آینده پاکستان کیست؟ بوتوکه بود؟ بی نظیر بوتو روز 21 ژوئن 1953 در کراچی واقع در جنوب پاکستان، مرکز ایالت سند، مرکز مالی و بازرگانی و بزرگترین بندر این کشور و در خانواده ای بانفوذ و زمیندار متولد شد. پدرش، \"ذولفقار علی بوتو\"، یک دوره نخست وزیر و یک دوره رییس جمهور پاکستان بود. او در طول عمر خود سعی داشت به دین اسلام پایبند باشد.
به دنبال دموکراسی بود و از نظر اقتصادی به سوسیالیسم گرایش داشت. مادرش (نصرت بیگم اصفهانی) اهل اصفهان / کردستان ایران و شیعه بود و خودش هم دین اسلام و مذهب شیعه را پذیرفت. وی اولین زن مسلمان بود که به مقام نخست وزیری رسید و گرایش سوسیالیستی داشت و مردم دوست بود. حاصل ازدواجش با \"آصف علی زرداری\"، سرمایه دار بزرگ پاکستان، یک پسر و دو دختر بود. شخصیتی استوار و پرجذبه داشت. همگی اجدادش از سیاستمدارران بنام پاکستان بودند و برهمین اساس دارای پشتوانه سیاسی بود. به اسلام و دموکراسی بیش از هر چیز دیگری علاقه داشت. مدافع سرسخت حقوق زنان به شمار می رفت. برای احقاق حقوق مردم مستضعف تلاش می کرد. مخالفانش او را قدرت طلب و حامیانش او را شیفته خدمت می دانستند و شیفته وار او را می ستودند. او بارها از سوی مخالفانش مورد سوء قصد قرار گرفت، اما هر بار جان سالم به در برد. مخالفان او بیشتر اسلامگرایان افراطی بودند. کسانیکه بوتو بارها در مقابل آنها ایستادگی کرد و اقدامات آنها را موجب تجزیه پاکستان می دانست. البته افراد و گروههای دیگری هم بودند که مرگ بوتو را آرزو می کردند. همچون ژنرال \"ضیاءالحق\"، فرمانده سابق نظامی پاکستان، که در یک سانحه هوایی درگذشت. وی برای اولین بار در دسامبر 1988 در پی پیروزی حزبش – حزب مردم که توسط پدر او بنیان گذاشته شد و حزبی خانوادگی است – به مقام نخست وزیری رسید، اما دو سال بعد با حکم \"غلام اسحاق خان\"، رییس جمهور وقت پاکستان به اتهام فساد مالی برکنار شد. او سه سال دیگر (اکتبر 1993) توانست برای دومین بار مقام نخست وزیری را به دست آورد. دو سال بعد از به قدرت رسیدن مجدد بوتو، پرویز مشرف، رییس جمهور فعلی پاکستان، در ارتش ترفیع مقام گرفت. در ماههای پایانی دولت دوم بوتو برادرش، \"میرمرتضی بوتو\"، که پلیس بود به قتل رسید. علاوه براین برادر دیگرش هم توسط فرد ناشناسی کشته شد و تاکنون هم شناسایی نشده است. وی اینبار هم مانند دور قبل به اتهام فساد مالی در نوامبر 1996 عزل شد، اما با حکم رییس جمهور جدید این کشور، \"فاروق لغاری\". دو سال بعد (اکتبر 1998) مشرف به مقام ریاست ستاد ارتش رسید. در آوریل 1999 بی نظیر بوتو و همسرش در پرونده فساد مالی گناهکار شناخته شدند. در اکتبر 1999 ژنرال مشرف با کودتای نظامی قدرت را در پاکستان به دست گرفت و در پی این کودتا بوتو به تب عیدی خودخواسته تن داد و راهی امارات و انگلیس شد. در آگوست 2000 به همراه \"محمد نواز شریف\"، همتای سابق خود از فعالیتهای سیاسی منع شدند. بی نظیر در ژوئیه 2002 از سوی دادگاه محکوم، اما دادگاه تجدید نظر او و همسرش را در نوامبر 2003 تبرئه کرد. او براساس اعلام قبلی خود در 14 دسامبر 2007 میلادی، 18 اکتبر همان سال در پی مذاکرات پشت پرده با مشرف و توافقات پنهانی با او برای ادامه فعالیتهای سیاسی به کشورش بازگشت.
در بدو ورود وی اسلامگرایان افراطی نزدیک به طالبان و القاعده که پیش از این گفته بودند، با عملیات انتحاری از وی استقبال کردند که در نتیجه آن 140 نفر کشته شدند. بوتو پس از ورود به کراچی یکبار مورد سوء قصد قرار گرفت که توانست جان سالم به در ببرد. وی در انتقاد از وضعیت فوق العاده ای که در پی کودتای مجدد مشرف ایجاد شده بود 30 روز را در بازداشت خانگی به سر برد. نخست وزیر فقید پاکستان در 27 دسامبر 2007 در جمع هوادارن خود در شهر راولپندی واقع در ایالت پنجاب حضور یافت و پس از آن در یک عملیات انتحاری و با ضرب گلوله به سر و شکمش کشته شد. نحوه مرگ او به جدلی بین حزب مردم و دولت تبدیل شد. طبق نظر مقامات دولتی بوتو در اثر برخورد سرش با سقف ماشین و ترک برداشتن جمجمه کشته شد، اما نزدیکان وی، علت مردم را اصابت گلوله به سر و شکم عنوان می کنند. مشاور ارشد سیاسی بوتو صحنه مرگ او را اینگونه توصیف می کند: \"پس از سخنرانی خانم بوتو وارد ماشین شد و به علت اظهار علاقه مردم به وی، سرش را از سقف ماشین بیرون آورد تا به ابراز احساسات مردم پاسخ دهد که ناگهان صدای شلیک گلوله به گوش رسید و پس از آن بوتو به داخل ماشین افتاد.\" ترور بوتو توسط چه کسی و یا کسانی طراحی شد؟ در خصوص عاملان ترور بی نظیر اظهار نظرهای مختلفی شده است. دولت پاکستان القاعده و نیروهای بیت ا... محسود، رییس محلی القاعده در پاکستان، را مسئول قتل بوتو معرفی کرد. از سوی دیگر سخنگوی محسود ضمن رد نظر دولت، با بیان اینکه کشتن زنها در مرام القاعده نیست، قتل بوتو را به سرویسهای امنیتی پاکستان نسبت داد.
اما آنچه که مسلم است چهار دسته پس از مرگ بوتو بیش از گذشته می توانند احساس آزادی و امنیت کنند: 1- القاعده که به قدرت رسیدن بوتو را تهدید جدی علیه خود می دانستند، زیرا وی اعلام کرده بود در صورت پیروزی در انتخابات، کلیه مدارس دینی که این گروه در پاکستان راه اندازی کرده را تعطیل و مانع فعالیتهای آنها در پاکستان می شود. همچنین گفته مي‌شد در صورت به قدرت رسيدن خانم بوتو، وي با هماهنگي بيشتري که با آمريکا برقرار مي‌کند، به \"وزيرستان\" پاکستان که پايگاه اصلي طالبان است و هنوز هم برخي تصور مي‌کنند \"بن‌لادن\" در آنجاست، حمله کرده و با اسلامگرايان تندرو نيز برخورد خواهد کرد و برخي آزادي‌هايي که مشرف براي اين جريان قائل بود را نيز لغو می کند. 2- نواز شریف، همتای سابق بی نظیر، نیز به رغم اظهار تاسف و تسلیتی که به همسر و فرزند بوتو گفته است، از مرگ او استفاده می کند، زیرا بوتو رقیب سرسختی برای او بوده و حتی امکان شکست او در رقابتهای انتخاباتی پارلمان با حضور بوتو وجود داشت. در واقع شریف، بوتو را مانع اصلی به قدرت رسیدن خود می دانست. 3- مشرف هم برخلاف پیام تسلیتی که صادر کرد به نظر می رسد از مرگ بوتو ناراحت نباشد، زیرا او به دنبال این است فردی را در پاکستان به نخست وزیری برساند که بازیچه دست خودش باشد، در واقع او تصمیم دارد کاری را که پوتین در روسیه انجام داده، خودش در پاکستان انجام دهد، اما پوتین کجا و مشرف کجا. بدون شک بوتو سیاستمداری زیرک و پخته و مخالف برخی از سیاستهای مشرف بود و در مدت زمان اندک حضور خود در پاکستان مشرف را مجبور به کناره گیری از قدرت نظامی کرد و با صراحت تاکید می کرد که قانون اساسی سال 1973 را جایگزین قانون اساسی فعلی می کند که براساس آن قدرت در اختیار نخست وزیر قرار می گیرد و رییس جمهور به یک مقام تشریفاتی تبدیل می شود. علاوه بر این خودش و خانواده اش در گذشته هم در بالاترین سطوح سیاسی پاکستان دارای مسئولیت بودند و باتوجه به پایگاه اجتماعی که داشت هرگز حاضر نمی شد آلت دست کسی مانند مشرف شود. سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که: با وجود اینکه مشرف می دانست که پیروزی بوتو در انتخابات به نفع او نیست چرا با ورود وی به کشور موافقت کرد؟ و حتی وعده داد در صورت پیروزی حزب مردم در انتخابات پارلمانی از طریق بازنگری در قانون اساسی راه را برای به قدرØ ª رسیدن بوتو هموار می کند؟ بوتو و مشرف یک مخالف و یا به عبارتی یک دشمن مشترک دارند و آن هم نواز شریف است. هرچند مشرف هم دشمن مشترک شریف و بوتو محسوب می شود. اما از آنجاییکه شریف یکبار تصمیم به عزل مشرف از فرماندهی ستاد ارتش گرفته بود و مشرف هم در کودتای نظامی شریف را برکنار کرد، قدرت یافتن حزب شریف (مسلم لیگ شاخه نواز) را داروی تلخی می دانست که به ناچار باید می نوشید. اما باتوجه به اختلافات شدید عقیدتی که بین بوتو و شریف وجود داشت و از طرفی مشرف و بوتو بخشی از مشکلات گذشته خود را در مذاکرات پشت پرده رفع کرده بودند راحت تر می توانست با خانم بی نظیر و حزبش کار کند و حداقل می دانست که بوتو رقیب مطمئنی برای اوست و نواز شریف را برای سرنگونی و برکناری وی از ریاست جمهوری همراهی نمی کند. بنابراین عدم حضور بوتو در پاکستان ممکن بود منجر به قدرت یافتن نواز شریف شود، بنابراین وی با ورود رهبر حزب مردم به پاکستان موافقت کرد. از سوی دیگر دادگاه تجدید نظر محکومیت بوتو و همسرش را لغو کرده بود و از این نظر مانعی برای بازگشت وی به کشور وجود نداشت. 4- گروه چهارم آن دسته از مسلمانان افراطی هستند که به ارتش و سرویسهای اطلاعاتی پاکستان نفوذ کردند. دشمنی اسلامگرایان افراطی با بوتو سابقه ای چندین ساله دارد و حتی این گروه در گذشته توسط ژنرال ضیاءالحق، فرمانده سابق نظامی پاکستان، که خواهان مرگ بوتو بود حمایت می شدند. بنابراین امکان نفوذ این گروه در داخل ارتش وجود دارد و می توان یکی از عاملان اصلی قتل بوتو دانست. علاوه بر این سه نفر از کسانی که در قتل ذوالفقار علی، پدر بی نظیر، دست داشتند اکنون در ارتش مقام ژنرالی دارند. اما در خصوص معرفی عامل و یا عاملان اصلی قتل بوتو نمی توان هیچگونه اظهار نظر قاطعی کرد. اینگونه ترورها سیاسی هستند و کمتر می توان عاملان آنها را شناسایی کرد. مانند آنچه که در مورد \"جان اف کندی\"، رییس جمهور اسبق آمریکا، و \"رفیق حریری\"، نخست وزیر اسبق لبنان، اتفاق افتاد. برغم گذشت چند سال از ترور کندی و حریری هنوز عامل و یا عاملان اصلی این ترورها شناسایی نشده اند، شاید هم شناسایی شده باشند، اما بنا به دلایلی که طرح آن ممکن است هزینه های سنگینی داشته باشد تاکنون معرفی نشده اند. این اظهار نظر در مورد ترور خانم بوتو هم می تواند مصداق یابد. زیرا گروههای مختلفی وجود دارند که از مرگ او خوشحال هستند، اما آنهاییکه دست به ترور بی نظیر زدند می دانستند که نظر افکار عمومی ابتدا به القاعده جلب می شود و راحت می توانند گوشه ای بنشینند و درگیرهای القاعده، دولت و حزب مردم را نظاره کنند. چرا بوتو به پاکستان بازگشت؟ پاکستان از زمانهای دور کانون درگیریهای قومی و فرقه ای است. افراد مختلف در این درگیریها به قتل رسیدند. از جمله این افراد پدر و برادران \"بی نظیر بوتو\" هستند. خود بی نظیر هم بارها مورد سوء قصد قرار گرفت و سرانجام روز 27 دسامبر 2007 کشته شد. با توجه به آنچه که گفته شد آیا بازگشت وی به پاکستان ضرورت داشت؟ یا خیر؟ بعضیها معتقدند که قبل از ورود بوتو عملیات تروریستی در مسجد لعل پاکستان رخ داده بود و پس از آن کشور تا مدت زیادی دچار هرج و مرج سیاسی شد و زمان زیادی هم از این اتفاق نمی گذشت. از سوی دیگر مسلمانان افراطی هم اعلام کرده بودند با عملیات انتحاری از وی استقبال می کنند و شاید تداوم دشمنیها با او منجر به مرگش شود. وی حتی در نامه ای که به سخنگوی خود در آمریکا نوشته بود اعلام کرد: \"مشرف اقدامات امنیتی لازم را از من به عمل نمی آورد.\" که این بیانگر پیش بینی وی از تحولات آینده پاکستان بود. بنابراین بازگشت بوتو به پاکستان در چنین شرایطی به صلاح او، خانواده، حزب و هوادارانش نبود. اما نگارنده معتقد است بوتو برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی هشتم ژانویه (که زمان برگزاری آن به 18 فوریه موکول شد) باید به کشور بازمی گشت. آن هم به چند دلیل: 1- رقیب اصلی وی، \"نواز شریف\"، از تبعید به پاکستان بازگشته بود و در حال سازماندهی مجدد نیروها و برنامه ریزی برای انتخابات بود، بنابراین به صلاح نبود که از راه دور حزب خود را اداره و تحولات سیاسی را پیگیری کند. 2- وی با حضور در پاکستان توانست به شهرهای مختلف سفر و مردم را با خود همراه کند که چنین کاری بدون حضور وی در کشور اتفاق نمی افتاد. 3- حضور وی در پاکستان و دیدارهایی که با بزرگان قبایل مختلف داشت توانست در تحریک افکار عمومی و هواداران وی برای شرکت در انتخابات موثر واقع شود و نتیجه انتخابات می توانست به نفع او رقم بخورد. 4- همانگونه که گفته شد او شخصیتی استوار و پرجذبه داشت و توانست برغم 8 سال دوری از کشور در مدت زمان اندکی نیروهای اپوزیسیون مخالف مشرف را حول برنامه های منسجم، متحد کند که اینکار فقط با حضور وی در پاکستان امکانپذیر بود. بنابرآنچه که گفته شد بازگشت بینظیر بوتو به کشور پس از 8 سال تبعید خودخواسته اقدامی سنجیده بود و از آنجاییکه احتمال داده می شد پس از ورود مورد سوء قصد قرار گیرد، اما برای دفاع از دموکراسی و حاکمیت قانون به میدان خون و خطر آمد و جان خود را فدا کرد. مرگ بوتو چه تاثیری بر نتایج انتخابات پارلمانی دارد؟ با ترور خانم بوتو پاکستان دچار خلاء سیاسی و هرج و مرج بی سابقه ای شد. در پی این اقدام تروریستی مردم به کوچه و خیابانها ریختند و شیشه های مغازه ها را شکستند و خسارات سنگین مالی و سیاسی به دولت وارد کردند. بوتو قبل از مرگش بارها تحریم انتخابات را رد کرده بود و بر حضور حزب مردم در انتخابات تاکید داشت چراکه معتقد بود تحریم انتخابات موجب به قدرت رسیدن حزب حاکم می شود. پس از ترور وی حزب مردم در خصوص نحوه حضور در انتخابات و انتخاب جانشین وی در زادگاهش تشکیل جلسه داد. همانگونه که قبلا گفته شد وی بارها از سوی مخالفان خود مورد سوء قصد قرار گرفته بود و با علم به اینکه با بازگشت به کشور و مبارزه برای تحقق دموکراسی و مردمسالاری ممکن است قبل از انتخابات کشته شود، طبق وصیتنامه ای که از خود بر جا گذاشت جانشین و نامزد نخست وزیری آینده پاکستان را معرفی کرد و در آن نامه هم خواستار حضور حزب مردم در انتخابات پارلمانی شد. از آنجاییکه حزب مردم توسط پدر بوتو بنیان گذاشته شد و حزبی خانوادگی است و خودش هم پس از پدرش به ریاست حزب رسید، بنابراین طبق وصیت او پسر 19 ساله اش \"بیلاوال زرداری\" که بعد از آن به \"بیلاوال بوتو\" معروف شد ریاست حزب را برعهده گرفت. در خصوص شرکت و یا تحریم انتخابات نیز حزب مردم همان تصمیمی را اتخاذ کرد که پیش از این بوتو گرفته بود. پس از اظهار نظر حزب مردم درباره انتخابات، نواز شریف که پیش از آن اعلام کرده بود با ترور بوتو انتخابات باید به تعویق بیافتد، بر حضور در انتخابات تاکید و تحریم آنرا محکوم کرد. آگاهان سیاسی بر این عقیده هستند که ترور بوتو تاثیر زیادی در پیروزی حزب وی در انتخابات مجلس ملی دارد و این حزب سعی می کند از فرصت به دست آمده مظلوم نمایی کند تا بتواند اکثریت پارلمان را به دست آورد. از طرف دیگر افکار عمومی پاکستان خسته از درگیریهای قومی و فرقه ای خواهان حاکمیت قانون هستند و برهمین اساس به وی روی خوش نشان دادند و در جلسات سخنرانیهای او شرکت گسترده داشتند. البته ناگفته نماند که به گفته یکی از نزدیکان بوتو وی شب همان روزی که ترور شد قرار بود در یک کنفرانس خبری در کراچی اسناد و مدارک 160 صفحه ای در ارتباط با برنامه ریزی مسئولان انتخاباتی برای تقلب در انتخابات جمع آوری کرده بود را افشا کند که قبل از آن ترور شد. نخست وزیر آینده پاکستان کیست؟ قبل از مرگ بی نظیر بوتو احتمال نخست وزیری وی برای بار سوم در صورت پیروزی حزبش در رقابتهای انتخاباتی مجلس وجود داشت. ژنرال مشرف نیز وعده داده بود که در صورت پیروزی حزب مردم با بازنگری قانون اساسی زمینه را برای نخست وزیری بوتو فراهم می کند. این سئوالات در اذهان کسانی که مسائل پاکستان را پیگیری می کنند مطرح شده و آن اینکه با توجه به ترور بی نظیر بوتو و اوضاع سیاسی پیش آمده آیا حزب بوتو و نواز شریف با یکدیگر ائتلاف می کنند؟ در صورتی که حزب مردم اکثریت پارلمان پاکستان را به دست آورد چه کسی نخست وزیر می شود؟ و دیگر اینکه در صورت پیروزی حزب مسلم لیگ شاخه نواز آیا مشرف نامزد معرفی شده از سوی این حزب را برای نخست وزیری می پذیرد؟ با مرگ بوتو گویی معادلات به گونه ای دیگر برای حزب مردم رقم خورده است. اکنون بوتو دیگر در بین اعضای حزب مردم نیست که با پیروزی حزبش به کاخ نخست وزیری پاکستان رود و از آنجا روند دموکراسی و حاکمیت قانون را پیگیری کند. همانگونه که گفته شد بوتو با علم به اینکه ورودش به کشور در چنین شرایطی ممکن است به قیمت کشته شدنش تمام شود راه بازگشت را انتخاب کرد. وی در وصیت نامه ای که بجا گذاشت نخست وزیر آینده پاکستان را در صورت پیروزی حزبش به اعضای حزب معرفی کرد. طبق نظر بی نظیر، \"مخدوم امین فهیم\"، معاون وی، از سوی حزب مردم به عنوان نامزد نمایندگی مجلس ملی و نخست وزیری پاکستان معرفی می شود. فهیم در سالهای گذشته زمانیکه بوتو در خارج از کشور بود در جایگاه معاون وی امور حزب را پیگیری می کرد. ضمن اینکه خود وی مورد اعتماد و اطمینان بوتو نیز بود. اما سئوال اصلی که پاسخ به آن شاید قدری میهم باشد مربوط به فردی است که احتمالا حزب مسلم لیک شاخه نواز معرفی می کند و تحولات سیاسی پاکستان بعد از پیروزی شاخه نواز جای تامل و بررسی بیشتر دارد. کمیسیون انتخابات پاکستان صلاحیت نواز شریف و برادرش را برای نامزدی در انتخابات پارلمان رد کرد. طبق قانون اساسی پاکستان نخست وزیر باید از بین نمایندگان مجلس انتخاب شود. بنابراین با توجه به رد صلاحیت نواز شریف و برادرش در انتخابات پارلمانی در صورت پیروزی آنها در انتخابات امکان معرفی وی و یا حتی برادرش برای تصدی پست نخست وزیری منتفی است. آیا با این وجود مشرف نامزدی که توسط این حزب معرفی شود را خواهد پذیرفت؟ شاید در نگاه اول چنین پاسخ داده شود: مشرف پیروزی حزب نواز شریف را قدرت گرفتن نواز شریف می داند بنابراین با نخست وزیری نامزد پیشنهادی این حزب مخالفت می کند. بدون تردید از نگاه مشرف تا زمانیکه نواز شریف رهبری حزب مسلم لیگ شاخه نواز را برعهده داشته باشد هر فردی که از سوی این حزب برای نخست وزیری معرفی شود معنای آن قدرت یافتن نواز شریف است. پس با توجه به اختلافات مشرف و شریف بعید به نظر می رسد مشرف پذیرای نخست وزیری نامزد پیشنهادی شریف شود. البته برای رهایی از این بن بست یک راه حل وجود دارد و آن کناره گیری یکی از طرفین است. یا نواز شریف از رهبری حزب خود کناره گیری کند و یا مشرف از سمت ریاست جمهوری، که هیچیک اتفاق نمی افتد. براستی مشرف تا چه زمانی می تواند به مقاومتهای خود در عدم پذیرش نامزد مورد نظر شریف ادامه دهد؟ این مقاومتها چه نتایجی به همراه دارند؟ نخست وزیری نامزد پیشنهادی نواز شریف چه نتایج و پیامدهایی ممکن است داشته باشد؟ در صورت پیروزی شاخه نواز در انتخابات پارلمانی احتمال دارد که این حزب بدون ائتلاف با حزب مردم فرد مورد نظر خود را معرفی کند و حتی مورد مخالفت شدید مشرف هم قرار گیرد. آنچه که مسلم است مشرف نمی تواند زمان زیادی را برای مقاومت اختصاص دهد. زیرا اکنون وضعیت کشور نابسامان و بحران زده است و هر لحظه ممکن است از هر گوشه کشور اتفاقات دیگری رخ دهند. بنابراین ضروری به نظر می رسد تا هر چه سریعتر دولت مرکزی مستقر شود تا به امورداخلی و خارجی کشور رسیدگی کند. از سوی دیگر خود مشرف یکی از گزینه هایی است که انگشت اتهام ترور بوتو به سوی او نشانه رفته پس برای اینکه نتایج ناگوارتر ناشی از ترور بوتو گریبانگیر او نشود و بیش از این تحت فشار قرار نگیرد، نمی تواند نامزد پیشنهادی نواز شریف را نپذیرد. مشرف به خوبی می داند فقط تا زمانی که آمریکا بخواهد می تواند به عنوان رییس جمهور پاکستان در کاخ ریاست جمهوری این کشور بماند و هر لحظه که آمریکا در توانایی وی در کنترل اوضاع تردید حاصل کند باید عطای ریاست جمهوری را به لقای آن ببخشد زیرا آمریکا هیچگاه به دنبال مهره های سوخته نیست. بنابراین مشخص است که مشرف نمی تواند مقاومت زیادی کند و این مقاومت در زمان اندکی می شکند. فقط برای حفظ پرستیژ قدرت خود مدتی را در مخالفت سپری می کند. باتوجه به سوابق روابط نواز شریف با عربستان و نقش این کشور در بازگشت وی به پاکستان برخلاف نظر مشرف، آیا امکان تایید صلاحیت وی در انتخابات و در نهایت نخست وزیری وی با میانجیگری عربستان وجود دارد؟ اگر نگاهی به گذشته روابط شریف و عربستان داشته باشیم این احتمال وجود دارد که با وساطت عربستان صلاحیت نواز شریف برای نامزدی در انتخابات تایید و برغم منع قانون اساسی برای بار سوم نخست وزیر پاکستان شود. آگاهان سیاسی به خوبی می دانند که عربستان مهد تفکرات وهابی است و نواز شریف هم به این تفکر پایبند است. در دو دوره نخست وزیری وی وهابیون در پاکستان آزادانه فعالیت می کردند. نواز شریف دوران تبعید را هم در عربستان سپری کرد. ضمن اینکه وی برغم مخالفت پرویز مشرف با میانجیگری عربستان توانست وارد کشور شود. بنابراین مسئولان سعودی برای گسترش تفکرات و تحمیل سیاستهای مد نظر خود از نامزد حزب مسلم لیگ شاخه نواز حمایت می کنند و چه بهتر که این نامزد نواز شریف باشد. عربستان برای به قدرت رساندن نواز شریف نیاز به حمایت آمریکا دارد بر همین اساس ممکن است دست به معامله پشت پرده با آمریکا بزند. چه معامله ای؟ یکی از معاملات می تواند تلاش عربستان برای فشار آوردن به ایران در جهت متوقف کردن غنی سازی اورانیوم و کاهش نقش ایران در منطقه به خصوص در عراق باشد. عربستان رقیب سنتی و دیرینه ایران در منطقه است. بنابراین می تواند خطری برای ایران باشد. از طرفی آمریکا تمایلی به نقش آفرینی ایران در عراق ندارد بنابراین باید به هر وسیله ممکن این نقش را از بین بب

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.072 seconds.